بند دلمان پاره شد عفيفه جان !
همه چيز زيبا توصيف شده بودانگار من هم همانجا بودم!
خدارو شکر که بخير گذشت.
خدا رو شکر که علتش بي توجهي نبود!
ولي خوو در کل به نظرم اگه به اين روزا اعتقاد نداره يا حتي مشغله اجازه خريد کادو رو نميده بهتر بود که در اين مورد دو کلمه با شما حرف ميزد و موضعش رو مشخص ميکرد يا حداقل به آينده موکول ميکرد! حداقل خشک و خالي يه اشاره اي ميکرد!
خوب هرچند اين مناسبات تقويمي ممکنه باب ميل و عقيده بعضي ها نباشه ولي وقتي يه چيز جمعي هست و همه هم شلوغش ميکنن اونوقت شما اگه ببيني آقاتون حتي اشاره اي هم نميکنه دلت ميگيره و حق هم داري اگه پيشداوري کني!!
من خيلي خوشحالم که اينجوري از دلت در آورد ولي جا داشت که همون روزا در اين مورد حرف ميزد و حداقل حرفاتو ميشنيد.. به هر حال باز هم تنها چيزي که مهمه اينه که توو خوشحالي و از دلت در اومد.. قربون دل صاف و بي کينه ات برم من
چه بد!
خدا کنه واسه هيشکي ازين اتفاقا نيفته...خيلي از اين عصبانيت هاي لحظه اي اتفاقاي جبران ناپذيري رو به بار مياره:(
باز خوبه عصر بوده
تو محل ما اغلب اوقات نصف شب صداي داد و بيداد ودعوا مياد