سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باران گل

وقتی قرار میشود بین چند راهی، راه درست را انتخاب کنیم اولین لطمه را خودمان نوش جان میکنیم و آن اینست که حوصله هیچ کاری نداریم حتی فکر کردن به موضوع مربوطه. از اینرو دست یاری به سوی شما دوستان دراز کرده طالب همراهیتان هستیم.

باز هم قوم و خویشهایی که تنها قرابتشان برای ما مانده و هیچ لطف و محبتی به ما ندارند و از هر فرصتی جهت راه رفتن بر اعصاب ما استفاده میکنند جهت امور پزشکی چند روزی به تهران آمده‌اند و منزل ابوی گرام اقامت گزیده‌اند. مادر عزیزمان این چند روز اخیر مدام در گوشمان خوانده که باید جهت دیدار حتما به آنجا سری بزنیم اما نمیدانید که دلمان چقدر خون است. مادر هم تنها جهت احترام و حق والدین پذیرای آنهاست. شما را به خدا آخر پدر بزرگ و مادر بزرگ حقی بر گردن ما دارند؟؟؟؟ آخر چگونه میتوانیم کسانی که کمر بستند تا تنها مراسم مهم زندگیمان که همانا جشن ازدواج بود را به چالش و مخاطره بیاندازند ببخشیم. مادر میگوید ما باید همیشه خوب باشیم آخر خوبی هم حدی دارد آنقدر به روی خودمان نیاوردیم که بی حرمتی ها هنوز بعد از 3 سال ادامه دارد گاهی حتی ما بدهکاریم و آنها طلبکار!

خدا خودش میداند که ما هر شب دعاگویشان هستیم اما دلمان صاف نمیشود که نمیشود!

حال چه کنیم؟ خاطر مادر عزیزتر از جانمان از ما مکدر گشته، میترسیم برویم و سر ماجراهای اخیر زبانمان به شکایت باز شود و باز ما برویم زیر دست و پای قوم هزار رنگ و هزار و یک کلفت و گنده بارمان کنند بعدها....

فردا روز فرد است و ما همیشه روزهای فرد میرویم پیش مامان و بابا و چقدر هم اینکار را دوست داریم اما اصلا فردا را به خاطر این همه استرسی که در پیش است دوست نداریم


نوشته شده در دوشنبه 90/4/6ساعت 4:2 عصر توسط آرام نظرات ( ) |


Design By : Pichak