باران گل
این روزها با رنگ پاییزی برای دلت بال و پر میشود. پر میکشی در خیالت، نه غصه با خود میبری نه شادی. فقط میخواهی زمینی نباشی. خالی میکنی کوله بارت را، هر چه سبک تر باشی بیشتر اوج میگیری. میگویند خدا آن بالای بالاست. نمیدانی چقدر نزدیک میشوی اما شوق پریدن دیوانه ات میکند. زیر زبانت طعم گس تنهایی را مزمزه میکنی در کوله بارت فقط تنهایی مانده وزنی هم ندارد اما نگرانی شاید آن بالا خودت هم زیادی باشی آن وقت تنهاییت را باید میان زمین و هوا رها کنی نه نمیتوانی دوستش داری سرنوشتش برایت مهم است باید تا پر نکشیدی کوله بارت را خالی کنی حتی تنهایی را باید بر زمین بگذاری شاید بعد از تو کسی دلش برای طعم تنهایی تنگ شود شاید همدمی پیدا کند تنهاییت. پس باید خداحافظی کنی ببوسش و برو. خالیه خالی پوچِ پوچ، نیست که باشی هر چه هست از آن تو میشود
خوشبختی تنها یک واژه نیست که آرزویش را برایت داشته باشم، تمام خوبیها هم که از آنِ تو باشد احساس من بیش از آن برایت خواهان است.
در بهترین شب زندگیت بهترین ساعاتم را گذراندم و از دیدن شادیهایت بهترین احساس را تجربه کردم.
دعای من برای تو داشتن بهترین هاست در هر جا که باشی و برای همیشه.
دوستت دارم
Design By : Pichak |