باران گل
در تمام مدتی که نبودیم بیشتر حسهایی که یک انسان میتواند در طول عمر حتی یکبار لمس کند را تجربه کردیم
یادمان است آخرین بار برای تولدمان پستی نگاشتیم حس روز تولد که هرسال تکرار میشود حسی توام با اندوه از پایان یافتن 1 سال دیگر از عمر
حس آخرین روزهای ماه رمضان،رمضانی که شاید دیگر برایمان تکرار نشود، اشکهای آخرین دقایق، امید به بخشیده شدن، آمرزیده شدن، پاک شدن
حس تنهایی و بی حوصلگی، حس دردهای به دل مانده که نه آدمی برای شنیدنش داریم نه فرصتی برای گفتن.....آدمها گاهی توان گوش دادن به دردهایمان را ندارند باید سکوت کنیم تا دردی بر دردهایشان نیفزاییم
حس شور حس شیطنت حس کودکی حس دویدن میان علفهایی که بوی تازگیشان برایمان نوستالوژی شد و چقدر ما بغض میکنیم از یادآوری خاطرات... سفری کوتاه به چادگان به همراه دوستانی که نه تنها نسبت فامیلیشان مارا در کنار هم قرار داد بلکه بیش از آن صفای باطنشان سفر را برایمان چون عسل شیرین کرد
روزهای شهریور برایمان سرشار از حسهای گفتنی و ناگفتنی بود.... علاقمندی به آنچه تا بحال توجهی نداشتیم و بریدن از آنچه گویی بدون آن نخواهیم بود
Design By : Pichak |