باران گل
خون هزار لاله دمید از گلوی خاک
گل داد در خزان زمین آبروی خاک
خورشید در غروب عطشناک عاشقی
غرق به خون تپید چرا در گلوی خاک
غلتید با کلام خدا با وضوی عشق
در ربنای سرخ شهادت به سوی خاک
حتی پلاک و چفیه و پیراهنی نداشت
آلالهای که داشت به سر آرزوی خاک
" باز این چه شورش است که در خلق عالم است "
باز این چه ماتمیست که گرید به روی خاک
شعر از کتاب "به یاد چشمهایش"
پ.ن: برای ثبت امضای اعتراض خود نسبت به فیلتر شدن سایت قطعه26 و دستگیری آقای قدیانی به این آدرس مراجعه کنید.ساکت نمانیم.
نوشته شده در دوشنبه 89/9/22ساعت
2:55 عصر توسط آرام نظرات ( ) |
Design By : Pichak |