باران گل
همیشه نسبت به پنجشنبهها آن هم شبهایش حساس هستیم. یک جورهایی دلمان بهانه میگیرد اصلا حوصله خانه ماندن نداریم باید هر ساعتی که شد این تن رنجور از یک هفته چشم به راه بودن را بیرون برده تا هوایی تازه کند و اگر خریدی هم صورت بگیرد که نور علی نور است. از قضا پنجشنبهای که گذشت از صبح منزل والده مکرمه بودیم و طبق همه پنجشنبهها همسر گرامی دیرتر از سایر روزها تشریف آوردند اما از آنجا که توضیح دادیم با اینکه دیروقت بود درخواست کردیم به مجتمع تجاری الماس ایران سری بزنیم همسر هم بدون هیچ صحبتی پذیرفت و ما را بسی شاد نمود 21:45 رسیدیم و در بدو ورود به پارکینگ به ما اطلاع داده شد که ساعت22 تعطیل میشود از آنجا که بسی اعتماد به نفس در وجودمان غلیان دارد گفتیم برویم داخل و رفتیم و به طرز معجزه آسایی در اولین مغازه که فروشگاه adidas بود کتانی زیبایی پسندیده و همسر بدون فوت وقت مبلغ مذکور را پرداخت و با دست پر در کمتر از 15 دقیقه از آنجا خارج شدیم.
خوشحالی ما به اینجا ختم نشد و در پاسخ به سوال همسر که کجا برویم پارک نیاوران را پیشنهاد دادیم باران هم نم نمک میبارید و هوا حسابی دونفره بود تا ساعت 24 در پارک قدم زدیم و این شب جمعه شد شب جمعهای ایدهآل
Design By : Pichak |